دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 685635
تعداد نوشته ها : 524
تعداد نظرات : 85

Loading...
Rss
طراح قالب
GraphistThem246
 برانگیخته شدن مردگان در زمان‏ ظهور حضرت ‏بقیةاللَّه جمعى از اموات ‏مؤمنان به اذن خداوند زنده مى‏شوند و به زندگى دنیا باز مى‏گردند و این امر چنان واضح و مسلّم است که در برخى از دعاهاى مشهور به صورت یکى از حوایج و خواسته‏هاى مهم شیعیان و منتظران یاد شده است. به نمونه‏اى از احادیث و ادعیه‏اى که در این‏باره آمده توجه فرمایید: حضرت امیرالمؤمنین ‏علیه السلام ضمن گفتارى طولانى فرمود:...اى شگفتا! و چگونه تعجب نکنم از مردگانى که خداوند آنها را زنده برانگیزد، گروه گروه با تلبیه و پاسخگویى به دعوت کننده الهى به کوچه‏هاى کوفه وارد شوند....(1) امام صادق علیه السلام فرمودند: و چون هنگام قیامش برسد در ماه جمادى الآخر و ده روز از ماه رجب بارانى خواهد بارید که خلایق مانند آن را ندیده باشند، پس خداوند متعال با آن گوشتهاى مؤمنان و بدنهایشان را در قبر خواهد رویاند، و گویا آنها را مى‏بینم که از سوى جهینه پیش مى‏آیند در حالى که موهاى خود را از خاک مى‏تکانند.(2) هنگامى که قائم ما بپاخیزد خداوند گروهى از شیعیان ما را براى او زنده مى‏کند همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمودند: هرگاه قائم آل محمدصلى الله علیه وآله به‏پا خیزد از پشت کعبه بیست و هفت مرد را بیرون مى‏آورد. پانزده تن از قوم موسى که به سوى حق راهبرى و به آن دادگرى کنند، و هفت تن از اصحاب کهف، یوشع وصى حضرت موسى، و مؤمن آل فرعون، سلمان فارسى و ابودُجانه انصارى و مالک اشتر. از ابوبصیر آمده که گوید به حضرت امام صادق ‏علیه السلام عرض کردم: این‏که خداوند تبارک و تعالى مى‏فرماید: «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلى وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»؛(3) آنان به شدّت به خداوند سوگندها یاد کردند که خداوند هرگز کسى را که بمیرد برنمى‏انگیزد، آرى این وعده حتمى خداوند است ولى بیشتر مردمان نمى‏دانند. منظور چیست؟ فرمود: اى ابوبصیر! در این باره چه مى‏گویند؟ عرض کردم: مى‏پندارند و قسم مى‏خورند که خداوند مردگان را زنده نمى‏کند. حضرت فرمود: مرگ بر کسى که چنین سخنى مى‏گوید، از آنها بپرس که آیا مشرکین
دسته ها : مذهبی
امر حضرت به اقامه نماز جماعت صبح در اول فجر ملاحبیب الله، که از متقین و مردی مورد اعتماد ، مؤذن مسجدی بود که مرحوم حاج سید محمد صادق قمی (ره) آن را تاسیس کرد. ایشان فرمود: « عادت من این بود، که یک ساعت قبل از طلوع فجر، به مسجد می آمدم و نافله شب را در آن جا می خواندم و وقتی هوا گرم می شد بر پشت بام مسجد بجا می آوردم و بعد از خواندن نافله بر سطح ایوان مرتفع مسجد می رفتم و قبل از اذان قدری مناجات می کردم. وقتی که صبح می شد اذان می گفتم و برای نماز پایین می آمدم. این برنامه را نزدیک به بیست سال اجرا می کردم. شبی از شبها که تاریک بود و باد می وزید، بنابر عادت به مسجد آمدم. دیدم در مسجد باز است و یک روشنایی در آن جا دیده می شود. گمان کردم خادم، در مسجد را نبسته و چراغ را خاموش نکرده است. داخل شدم که ببینم جریان چیست؛ دیدم سیدی به لباس علماء ایران در محراب مشغول نماز است و آن روشنایی از چهره مبارک ایشان ساطع می شود نه از چراغ؛ درباره آن سید و صورت نورانیش تفکر می کردم. وقتی از نماز فارغ شد، رو به من نمود و مرا به اسم صدا زد و فرمود: « به آقای خود ( سیّد محمد صادق قمی ) بگو بیاید. » بدون تأمل امر او را اطاعت نمودم و رفتم که مرحوم حجت الاسلام سید محمد صادق قمی را خبر کنم. چون به خانه اش رسیدم در را به آرامی کوبیدم. دیدم، آن مرحوم در حالی که عمامه خود را به سر کرده، پشت در ایستاده و می خواهد از خانه خارج شود. سلام کردم و عرض کردم: سید عالمی در مسجد است و شما را احضار نموده است. فرمود: او را شناختی؟ گفتم: نه، نشناختم، ولی از علماء ولایت ما نیست. آقا! چقدر صورت او نورانی است؛ من چنین صورت نورانی در مدت عمرم ندیده ام. اما مرحوم سید محمد صادق به من جوابی نمی داد.  با ایشان بودم، تا داخل مسجد شد. دیدم نسبت به آن سید، ادب خاصی را رعایت می کند و خضوع کاملی در برابر ایشان دارد. سلام کرد و نزدیک ایشان نشست و با آن شخص مذاکره ای نمود. بعد از مدت زمانی، آن سید از مسجد خارج شد. من که از خضوع ایشان تعجب کرده بودم پرسیدم این سید که بود؟ و چرا تا این حد نسبت به او خضوع می کردید؟ رو به من نمود و فرمود: او را نشناختی؟ گفتم: نه؛ از من تعهد گرفت که در مدت حیاتش، این جریان را بروز ندهم. بعد هم فرمود: آن آقا، مولای من و تو، حضرت صاحب العصر و الزم
دسته ها : مذهبی
شنیدم بچه شیرازی وبلاگ تبیان را ترک کرده و در وبلاگ بلاگفا فعالیت می کند خواستم بهش بگم که هنوز هم در وبلاگم به یادش هستم
در عرض 7 دقیقه نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهید  آیا می دانید دیگران در مورد شما چه فکری می کنند؟ آیا می توانید روی تصور دیگران نسبت به خودتان تاثیر مثبت یا منفی بگذارید؟ البته که می توانید! اگر می خواهید تاثیر مثبتی بر روی درک فردی دیگران از خودتان بگذارید 7 دقیقه بعدی را با ما باشید تا به شما آموزش دهیم که چگونه می توانید نظر دیگران را به صورت دلخواه نسبت به خودتان تغییر دهید. یک کاغذ و قلم بردارید و لیست تمام صفاتی را که در خود پیدا می کنید بر روی آن یادداشت نمایید. در این لیست باید هم خصوصیات منفی خود را ذکر کنید و هم ویژگی های مثبت. حتی الامکان سعی کنید تمام خصوصیات اخلاقی خود را در آن بگنجانید و از زوایا مختلف شخصیت خود را تحلیل و بررسی کنید... صاحب کار و تجارت، مدیر، کارمند، والدین، خواهر و برادر، فرزند، دوستان، همکاران ... همه چیز. حالا فهرست مورد نظر را یکبار دیگر از بالا به پایین بخوانید. آیا خصیصه دیگری به ذهنتان می رسد که بخواهید به انتهای لیست خود اضافه کنید؟ به اعماق وجود خود نگاهی بیندازید و 5 مشخصه دیگر را هم اضافه کنید، مشکلی نیست، ما صبر می کنیم؛ حالا روی خصوصیات منفی خط بکشید و فقط مثبت ها را نگه دارید. در این قسمت با استفاده از تمام خصوصیات مثبت یک بیوگرافی کامل در مورد خودتان بنویسید. خجالت را کنار بگذارید! کسی متوجه نمی شود. در اینجا یک مثال را برایتان مطرح می کنیم که انجام این کار برایتان آسانتر شود....من به عنوان یک کارمند فروش فکر می کنم فرد سخت کوش و قابل اعتمادی هستم. سعی می کنم روزانه برای پیشبرد کارها تلاش کنم و تمرکز خود را بر روی اهدافم معطوف می نمایم. فکر می کنم همسر مناسبی هستم، فرزندانم علاقه بسیار زیادی به من دارند و بهترین دوست برای همه هستم. اصولاً اطرافیانم زمانیکه بخواهند کاری را انجام دهند پیش از آن، با من مشورت می کنند چراکه فردی مصمم و فکور هستم و حامی و پشتیبان خوبی قلمداد می شوم. متوجه شدید؟ خوب، شروع کنید! من به شما قول می دهم که هیچ کس متوجه نمی شود. یک صفحه پر از خصوصیات مثبت خود تهیه کنید. من به شما قول می دهم که این کار چیزی حدود 7 دقیقه بیشتر طول نکشد. تمام شد؟ خوب حالا یکبار آنرا با صدای بلند برای خود بخوانید. چطور است؟ آیا این خصوصیات فردی نیست که شما علاقه دارید با او آشنا شوید؟
1- سه لطیفه مؤدبانه یاد بگیر
2- کفش های واکس خورده به پا کن

3- از نخ دندان استفاده کن
4- بی هیچ علت خاصی بگذار بهت خوش بگذرد
5- هر وقت احساس کردی استحقاقش را داری، در خواست ارتقا کن
6- در مبارزه ضربه اول را بزن، محکم هم بزن
7- قرض هایت را زودتر پس بده
8- بعضی اوقات به دیگران یاد بده
9- بعضی اوقات از دیگران یاد بگیر
10
- هرگز خانه بدون بخاری نخر
11- آنچه را بچه ها به حراج گذاشته اند،بخر
12- یک بار در زندگی یک اتومبیل کروکی بخر
13- با مردمان همان گونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند
14- فرق میان موسیقی شوپن، موتسارت و بتهون را یاد بگیر
15- در روز تولدت درختی بکار
16- سالی یکی دو بار خون اهدا کن
17- دوستان تازه پیدا کن، اما دوستان قدیمی را عزیز بدار
18- راز نگه دار باش
19- عکس های فوری زیاد بگیر
20- هرگز شیرینی خانگی را رد نکن

20 نکته دیگر از زندگی، هر روز که راه می روید یا در محل کار خود هستید این نکته ها را به یاد بیاورید و یک زندگی شاداب و خوب را برای خود و دیگران رقم بزنید.
زندگی زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و کام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشک و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و در آخر زندگی زندگی است. اگر زندگی خدا نیست پس چرا فقط خدا هست؟! اگر زندگی شعر نیست پس چرا هوهوی بادش یاهوی رند خرابات است؟! اگر زندگی مهر نیست پس چرا کبوتر با کبوتر باز با باز کند پرواز؟! اگر زندگی عشق نیست پس چرا ستاره ها باز چشمک می زنند؟! اگر زندگی بوسه نیست پس چرا زاغان مرغان عشق نشدند؟! اگر زندگی آغوش نیست پس چرا نسیم در تن برگ این گونه می پیچد؟! اگر زندگی آهنگ نیست پس چرا صدای جغد و کلاغش نوای پائیز و خرابه دارد؟! اگر زندگی شور نیست پس چرا شبهایش اینقدر پر درد و حال است؟! اگر زندگی سوز نیست پس چرا شمع باید بسوز و بسازد و بگرید و بخندد؟! اگر زندگی ناز نیست پس چرا مَهْوشانی که هَوی مهتابند اینقدر کرشمه دارند؟! اگر زندگی ساز نیست پس چرا همه آهنگ ماندن را خوب می نوازند؟! اگر زندگی بهار نیست پس چرا صدای پرندگان را در برگ ریز خزان هم می شود شنید؟! اگر زندگی آبی نیست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دریا و آسمان دارد؟! اگر زندگی ساده نیست پس چرا همه در خواب اینقدر بی نقشند؟! اگر زندگی رقص نیست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را می رقصند؟! اگر زندگی صبح نیست پس چرا هر طلوع زندگی آغاز می شود؟! اگر زندگی چشم نیست پس چرا نور اینقدر می رقصد؟! اگر زندگی کام نیست پس چرا عسل اینقدر شیرین است؟! اگر زندگی حال نیست پس چرا غروب اصلا خواستنی نیست؟! اگر زندگی رود نیست پس چرا فصلِ خشک، بهار کرکس است؟! اگر زندگی جوی نیست پس چرا زمزمه اش اینقدر شنیدنی است؟! اگر زندگی گل نیست پس چرا اشکِ گل، آئین عزا است؟! اگر زندگی رنگ نیست پس چرا خاکستری، تنها، رنگ خاکستر است؟! اگر زندگی مست نیست پس چرا اینقدر پاسبان بر هر کوی و برزن است؟! اگر زندگی اشک نیست پس چرا آسمان که می گرید زمین می خندد؟! اگر زندگی صفا نیست پس چرا بی صفا زندگی نیست؟! اگر زندگی لرز نیست پس چرا اینقدر ماه در برکه می لرزد؟! اگر زندگی خوب نیست پس چرا خفاشها تنها در غارند؟! اگر زندگی زنده نیست پس چرا ب
متوسط عمر زنان ژاپنی 84 سال است؛ در حالیکه متوسط عمر زنان بوتسوانایی (کشوری در جنوب آفریقا) بیشتر از 39 سال نیست.     در روسیه سالانه بیش از 12 هزار زن در نتیجه خشونت های خانوادگی جان خود را از دست می دهند.     نیمی از شهروندان 15 ساله انگلیسی تجربه مصرف مواد مخدر را کسب کرده و یک چهارم جمعیت 15 ساله این کشور نیز سیگار مصرف می کند.     یک سوم کسانی که دچار چاقی مفرط هستند در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند.     در بین کشورهای توسعه یافته بیشترین آمار در مقوله بارداری زودهنگام به آمریکا و انگلستان اختصاص    دارد.     آمار زنان گمشده چینی به 44 میلیون نفر می رسد.     تعداد زنان آرایشگر برزیلی از تعداد سربازان این کشور بیشتر است.     81 درصد اعدام های صورت گرفته در سال 2002 در سه کشور جهان به وقوع پیوسته.     اطلاعاتی که سوپرمارکت های انگلیسی درباره مشتری های خود جمع آوری می کنند، بیشتر از اطلاعاتی است که حکومت این کشور درباره شهروندانش دارد.     در اتحادیه اروپا روزانه هر راس گاو به میزان 5/2 دلار مورد حمایت مالی قرار می گیرد، اما 75 درصد جمعیت قاره آفریقا با پولی بسیار کمتر از این رقم به زندگی روزانه خود ادامه می دهند.     در بیش از 70 کشور جهان روابط همجنسگرایان ممنوع اعلام شده و در نه کشور دیگر نیز برای این کار مجازات مرگ را در نظر گرفته اند.     یک پنجم جمعیت دنیا با درآمد روزانه کمتر از یک دلار به حیات خود ادامه می دهند.     13 میلیون و دویست هزار آمریکایی در طول یک سال مورد جراحی زیبایی قرار گرفته اند.     در اثر انفجار مین های زمینی، هر ساعت یک انسان جان خود را از دست می دهد و یک نفر دیگر نیز دچار معلولیت می شود.     در هندوستان 44 میلیون کودک به عنوان کارگر مورد استفاده قرار می گیرند.     در کشوهای صنعتی روزانه 6تا7 کیلوگرم مواد افزودنی وارد بدن انسان ها می شود.     پردرآمدترین ورزشکار جهان، «تایگر وودز&Aci

دروغگوی حرفه ای

 

افسر راهنمائی یه آقایی رو به علت سرعت غیرمجاز نگه می داره.
افسر-می شه گواهینامه تون رو ببینم؟
راننده-گواهینامه ندارم .بعد از پنجمین تخلفم باطلش کردن.
افسر-میشه کارت ماشینتون رو ببینم؟
-این ماشین من نیست ! من این ماشینو دزدیده ام !!!
-این ماشین دزدیه؟
- آره همینطوره ولی بذار یه کم فکر کنم !فکر کنم وقتی داشتم تفنگم رو می زاشتم تو داشبورد کارت ماشین صاحبش رو دیدم!
-یعنی تو داشبورد یه تفنگ هست؟
- بله .همون تفنگی که باهاش خانم صاحب ماشین رو کشتم و بعدش هم جنازه اش رو گذاشتم تو صندوق عقب .
--یه جسد تو صندوق عقب ماشینه ؟
بله قربان همینطوره!!!
با شنیدن این حرف افسر سریعا با مافوقش (سروان )تماس می گیره.طولی نمی کشه که ماشینهای پلیس ماشین مرد رو محاصره می کنن و سروان برای حل این قضیه پیچیده به پیش مرد می آد.
سروان:-ببخشید آقا میشه گواهینامه تون رو ببینم ؟
مرد:- بله بفرمائید !!
گواهینامه مرد کاملا صحیح بود!
سروان:-این ماشین مال کیه؟
مرد:-مال خودمه جناب سروان .اینم کارتش !
اوراق ماشین درست بود و ماشین مال خود مرد بود!
- میشه خیلی آروم داشبورد رو باز کنی تا ببینم تفنگی تو اون هست یا نه؟
- البته جناب سروان ولی مطمئن باشین که تفنگی اون تو نیست !!
واقعا هم هیچ تفنگی اون تو نبود !
- میشه صندوق عقب رو بزنین بالا .به من گفتن که یه جسد اون تویه !!
- ایرادی نداره
مرد در صندوق عقب رو باز می کنه و صد البته که جسدی اون تو نیست !!!
سروان:- من که سر در نمی آرم .افسری که جلوی شما رو گرفته به من گفت که شما گواهینامه ندارین،این ماشین رو دزدیدین ،تو داشبوردتون یه تفنگ دارین و یه جسد هم تو صندوق عقبتونه !!!
مرد:- عجب !!! ، شرط می بندم که این دروغگو به شما گفته که من تند هم می رفتم

قدرت ضمیر ناخودآگاه قدرت ضمیر ناخودآگاه خود را درک کنید؛ اگر واقعاً قصد دارید که در زندگی خود به موفقیت و کامیابی دست پیدا کنید، باید بدانید که ذهن ناخودآگاهتان به چه صورت کار می کند و از خود واکنش نشان می دهد. باید به این امر اعتقاد داشته باشد که هیچ گاه برای دست یابی به رویاها و  آرزوها دیر نیست. "هیچ گاه برای تبدیل شدن به آن فردی که می خواهید، دیر نیست." جرج الیوت مغز انسان به دو قسمت تقسیم می گردد: خودآگاه و ناخودآگاه. شاید تا کنون بارها از زبان دانشمندان شنیده باشید که افراد تنها از 10% ذهن خودآگاه خود استفاده مینمایند. باید توجه داشت که ضمیر ناخودآگاه بسیار بزرگ تر و نیرومند تر عمل می کند و در حدود 90% دیگر از واکنش های ذهنی ما را نیز همین قسمت تحت کنترل خود دارد. آیا می دانید ممکن است در زندگی شما چه اتفاقاتی روی دهد اگر بتوانید به طور کامل از ضمیر ناخودآگاه ذهن خود استفاده کنید؟ بله می توانید از قدرت جادویی آن برای پیشبرد و ارتقای زندگی خود بهره بگیرید. عملکرد ضمیر ناخودآگاه ضمیر ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت کرده و ما را زنده نگه می دارد. هر چیزی را که در زندگی خود با حواس پنجگانه مان احساس می کنیم ، تمام چیزهایی را که می بینیم، می شنویم، حس می کینم، می چشیم و بو می کنیم برای تحلیل و بررسی های آتی به ذهن فرستاده می شوند و در قسمت ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره خواهد شد. در این قسمت از ذهن، نوعی مرجع کامل پیرامون کلیه وقایع زندگی ما درست می شود. فرض کنید شما یک تجربه منفی را در زندگی خود بدست آورده باشید، در این شرایط خاطره آن واقعه ناگوار در ذهن شما ثبت و ضبط خواهد شد. اگر در هر زمان دیگری با یک چنین رویدادی به طور مجدد در زندگی خود مواجه شوید، ضمیر ناخودآگاه به طور اتوماتیک آن خاطره منفی را به یاد می آورد و فوراً احساسات، تصاویر و خاطرات مشابه را به ذهن می فرستد. کلیه خاطرات گذشته را به یاد شما می آورد و به شما آموزش می دهد که چگونه می توانید با در نظر گرفتن کلیه احساسات و افکارتان به آن پاسخ دهید. یک نمونه مناسب که می توان در این زمینه مطرح کرد، مثال همان کتری پر از آب در حال جوشیدن است. اگر دست شما یک مرتبه با کتری بسوزد در ذهن شما حک میشود که کتری داغ بوده و می تواند دست شما را بسوزاند و به شما آسیب

همیشه اونطورکه ما فکر میکنیم نیست


یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم...

   از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده!

   خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کاغذ رو می داد

    که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، اهل حروم کردن تبلیغات نبود...

   احساس کردم فکر می کنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باکلاس و شیک پوش و

   با شخصیت میده! از کنجکاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم...!!!

   خدایا ، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با کلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می کنه ؟!!

   کفشهامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و کفشم برق بزنه!

   شکم مبارک رو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو بی تفاوت نشون بدم!

   دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده ؟ یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده...؟!

   همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم کرد و یک کاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت :

    " آقای محترم! بفرمایید ! " 

   قند تو دلم آب شد! با لبخندی ظاهری و بدون دستپاچگی یا حالتی که بهش نشون بده گفتم :  ا ِ ، آهان ، خب چرا من ؟

   من که حواسم جای دیگه بود و به شما توجهی نداشتم! خیلی خوب ، باشه ، می گیرمش ولی الآن وقت خوندنش رو ندارم!"  کاغذ

   روگرفتم ...

  چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک تولدی که دست یک آقای میانسال بود! وایسادم

   وبا ولع تمام به کاغذ نگاه کردم ، نوشته بود :

به پایین صفحه مراجعه کنید!!

.

 

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!!

اصولا چه زمانی به جلوی آینه می روید؟ وقتی از خانه خارج می شوید. وقتی میهمان مهمی به خانه تان می آید. وقتی قرار است به مهمانی بروید. چه زمانی زیباترین حرف ها را می زنید؟ وقتی با افراد فامیل و کسانی که با آنها رو در بایستی دارید ،ملاقات می کنید. زمانی که تلفنی با فرد غریبه ای صحبت می کنید؟ اگر می خواهید عشق و جاذبه ی روز های نخست آشنایی به قصه ی یکی بود ، یکی نبود تبدیل نشود و همچنان همسرتان برای دیدن شما مشتاق باشد و اولین اولویت زندگی همسرتان باشید ، بهتر است رفتار خودتان را در روز های اول به یاد آورید. امید وارم زیباترین حرف های زندگی تان را به نزدیک ترین فرد زندگی تان بگوئید و دلنشین ترین رفتار را برای کسی داشته باشید که موظفید بیشترین جاذبه را برایش داشته باشید. اگر می خواهید عشق و جاذبه ی روز های نخست آشنایی به قصه ی یکی بود ، یکی نبود تبدیل نشود و همچنان همسرتان برای دیدن شما مشتاق باشد و اولین اولویت زندگی همسرتان باشید ، بهتر است رفتار خودتان را در روز های اول به یاد آورید. امام صادق(ع) : بر زن واجب است که خود را از بهترین عطر هایی که دارد برای شوهرش خوش بو کند، برای او بهترین لباس ها را بپوشد و به بهترین وجه آرایش کند.(1) اینکه شما هر روز همدیگر را می بینید دلیل آن نمی شود که آن قدر برای هم تکراری شوید که دیگر هم دیگر را نبینید. پس مطمئن باشید هنوز هم اگر با ظاهری آراسته به استقبال همسرتان بروید و در گفتگو و نشست و بر خواست اصول جذابیت بیشتر را رعایت کنید ، همسرتان با تمام مشغله و مشکلات بیرون از خانه و با وجود داشتن فرزند ، رفتاری متفاوت از امروز که شما فراموشش کرده اید خواهد داشت . به طور قطع آنچه باعث جذب شدن افراد به هم می شود ، حسن اخلاق و درک متقابل و گذشت و بسیاری از مولفه های دیگر است.و به قول حافظ هزار نکته در این کار و بار دلداریست! واما کار زنان شاغل کمی سخت تر است زیرا آن ها هم ساعتی از وقت خود را در منزل نیستند و هم وظایف خانه داری و رسیدگی به کار بچه ها را دارند اما آن ها هم مطمئنا اگر بخواهند می توانند همیشه جایگاه همسری خود را به خوبی حفظ کنند. البته به طور قطع آنچه باعث جذب شدن افراد به هم می شود ، حسن اخلاق و درک متقابل و گذشت و بسیاری از مولفه های دیگر است.و به قول حافظ هزار نکته در این کار و بار دل
X