و اگر به دیده ی دل بنگری بدانچه از بهشت برای ستایند ، دل برکنی از آنچه در دنیاست، هرچند بدیع و زیباست. از خواهش های نفسانی،وخوشی های زندگانی و منظره های آراسته. فکرتو در می ماند در آهنگ وآوای شاخه ها و برگ های درختان که در کنار نهرهای بهشتی است ، و در آویختن خوشه های لؤلؤ آبدار بر شاخه های درختانی که رشه های آن در پشته های مشک نهان است و رتن این میوه های گوناگون، در غلافها و پوشش های درون. شاخه ها بی رنجی خم گردد و چنانکه چیننده ی آن خواهد در دسترس او بود.خدای به رحمت خود،ما و شما را از آنان گردادند که به دل کوشد تا خود را به منزل های نیکوکاران رساند
خدایی که آفریدگان را از هیچ پدید آورد.الگویی نداشت تا بکار برد،ونه مقیاسی از آفریننده ای پیش از خود،تابدان دستور کار کند، و آفریدگان اعتراف دارند بدین حقیقت که سراسر ناتوان و فقیرند ونیازمند حقیر.و اوست که باید بر آنان رحت آرد و به قدرت خو برپایشان دارد. به ما آن نشان دار که دیدیم ، به حکم ضرورت آشکار است. که این نشانه ها بر سناخت او دلیلی استوار است و در آنچه آفریده ، آثار صنعت و حمکت او پدیدار است.چنانکه هر آفریده، اورا برهانی است ، وبر قدرت وحکمت اونشانی. وگرچه آفریده ای باشد خاموش، بر تدبیر او گویاست،وبر وجود پدید آورنده دلیلی رساست.
من پرچم هدایتم و پناه گاه پرهیزگاری و جایگاه سخاوت و دریای جودو جوانمردی کو خرد. من صدیق اکبرم و علم خدا هستم و قلب آه خدایم وزبان گویای خدا و چشم خدا ودست خدا هستم. من ریسمان استوار خدایم و کلمه ی تقوایم و امین راز خدایم. من حجت عظمی و آیت نمونه والا و دروازه ی پیامبر مصطفی هستم.من میزان اعمالم.