دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 680212
تعداد نوشته ها : 524
تعداد نظرات : 85

Loading...
Rss
طراح قالب
GraphistThem246
فهرست کامل گناهان کبیره 



1-شرک و ریا 

2-یاس از رحمت الهی 

3-قنوط و بدگمانی از خدا 

4-نترسیدن از قهر نهایی خداوند 

5-آدم کشی 

6-عقوق والدین 

7-قطع رحم 

8-خوردن مال یتیم 

9-ربا خواری 

10-زنا 

11-لواط 

12-قذف 

13-شرابخواری 

14-قمار 

15-سرگرمی به آلات موسیقی 

16-آوازه خوانی 

17-دروغ 

18-سوگند دروغ 

19-گواهی دروغ 

20-گواهی ندادن 

21-پیمان شکنی 

22-خیانت به امانت 

23-دردی 

24-کم فروشی 

25-حرامخواری 

26-بس حقوق 

27-فرار از جهاد 

28-تعرب بعد الهجره 

29-کمک به ستمگران 

30-یاری نکردن ستمدیدگان 

31-سحر 

32-اسراف 

33-کبر ورزیدن 

34-جنگ با مسلمانان 

35-خوردن مردار و خوردن گوشت خوک 

36-ترک نماز عمداٌ 

37-زکات ندادن 

38-استخفاف به حج 

39-ترک یکی از واجبات 

40-اصرار بر گناه و کوچک شمردن گناه 

41-حیف در صیت 

42-غیبت کردن 

43-نمیمه 

44-استهزاء به مومن 

45-سبب و طعن 

46-خوار کردن مومن 

47-سرزنش و رسوا نمودن مومن 

48-هجو مومن به شعر یا نثر 

49-اذیت مومن 

50-همسایه آزاری 

51-مکر و نیرنگ 

52-دوروئی 

53-احتکار 

54-حسد 

55-دشمنی با مومن 

56-مساحقه 

57-قیادت و دنائت 

58-استمناء 

59-بدعت 

60-حکم نا حق 

61-جنگ در ماه حرام 

62-بازداشتن از راه خدا 

63-کفران نعمت 

64-فتنه انگیزی 

65-فروختن اسلحه به کفّار 

66-بهتان و سوء ظن 

67-هتک قرآن 

68-هتک کعبه 

69-هتک مساجد 

70-هتک مشاهد و تربت حسینی


تهیه و تنظیم : سامانه اینترنتی سایت روز

دسته ها : مذهبی
گفتگو با مردگان!! داستانهایی شگفت از برزخ و گفتگو با مردگان و... به مناسبت سالگشت وفات مرحوم آیت الله العظمی آقا سید جمال الدین گلپایگانی (ره)   داستان اول ؛ فرشتگان عذاب در تخت فولاد: مرحوم سید جمال الدین گلپایگانی می فرمود(1): من در دوران جوانی که در اصفهان بودم نزد دو استاد بزرگ ، مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان، درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و آنها مربی من بودند، به من دستور داده بودند که شبهای پنجشنبه و شبهای جمعه بروم بیرون اصفهان و در قبرستان تخت فولاد قدری تفکر کنم در عالم مرگ و ارواح و مقداری هم عبادت کنم و صبح برگردم، عادت من این بود که شبهای پنجشنبه و جمعه می رفتم و مقدار یکی دو ساعت در بین قبرها و در مقبره ها حرکت می کردم و تفکر می نمودم و بعد، چند ساعت استراحت نموده و سپس برای نماز شب و مناجات بر می خاستم و نماز صبح را می خواندم و پس از آن به اصفهان می آمدم، می فرمود: شبی بود از شبهای زمستان هوا بسیار سرد بود برف هم می آمد، من برای تفکر در ارواح و ساکنان وادی آن عالم از اصفهان حرکت کردم و به تخت فولاد آمدم و در یکی از حجرات رفتم و خواستم دستمال خود را باز کرده چند لقمه ای از غذا بخورم و بعد بخوابم تا در حدود نیمه شب بیدار و مشغول کارها و دستورات خود از عبادت گردم، در این حال درمقبره را زدند تا جنازه ای را که از ارحام و بستگان صاحب مقبره بود و از اصفهان آورده بودند آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شود و آنها صبح بیایند و جنازه را دفن کنند، آن جماعت جنازه را گذاردند و رفتند و قاری قرآن مشغول تلاوت شد، من همین که دستمال را باز کرده و می خواستم مشغول خوردن غذا شوم دیدم که ملا ئکه عذاب آمدند و مشغول عذاب کردن شدند (عین عبارت خود آن مرحوم است)چنان گرزهای آتشین بر سر او می زدند که آتش به آسمان زبانه می کشید، و فریادهایی از این مرده بر می خواست که گویی تمام این قبرستان عظیم را متزلزل می کرد، نمی دانم اهل چه معصیتی بود، از حاکمان جائر و ظالم بود که اینطور مستحق عذاب بود؟ و ابدا" قاری قرآن اطلاعی نداشت آرام بر سر جنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت. من از مشاهده این منظره از حال رفتم، بدنم لرزید، رنگم پرید و اشاره کردم به صاحب مقبره که در را باز کن من می خواهم بروم، گفت: آقا! هوا سرد است،برف روی زمین را پوشانی
تأثیر تلاوت آیه «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم» بر آب زمزم 

مرکز پژوهشی «هادو» توکیو در تحقیقی جامع با استفاده از فن‌آوری نانو، تأثیر تلاوت آیه «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم» بر آب زمزم را مورد بررسی‌ قرارداد.

به گزارش خیرگزاری اهل بیت (ع) ـ‌ابنا ـ به نقل از ایکنا ،«ماسارو ایموتو»، رئیس مرکز پژوهشی«هادو» توکیو با بیان این‌که در این تحقیق به نتایج ارزنده و عجیبی دست‌یافته‌اند، گفت: تلاوت آیه «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» تأثیر عجیبی بر روی بلورهای آب زمزم دارد به طوری که هنگام تلاوت این آیه مبارک حباب‌های زیبایی بر روی آب تشکیل‌می‌شود. 

این پژوهشگر ژاپنی تصریح‌کرد: از بزرگ‌ترین تجاربی که در نتیجه آزمایش بر روی آب زمزم به‌دست‌آمده، این است که هنگامی که در کنار ظرفی از آب زمزم آیاتی از قرآن‌کریم تلاوت‌‌شود،‌ بلورهایی رمزگونه و زیبا بر روی آن شکل‌می‌گیرد. 

رئیس مرکز پژوهشی«هادو» با اشاره به این‌که آب زمزم ویژگی‌های خاصی دارد که تغییر در آن امکان‌پذیر نیست، افزود: این آب ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که در سایر آب‌ها یافت‌نمی‌شود. 

وی گفت: با توجه به آزمایش‌ها و مطالعات زیادی که بر روی آب زمزم انجام‌‌شد، این نتیجه به دست‌آمد که اگر یک قطره از آب زمزم با هزار قطره آب معمولی مخلوط‌شود، بلورهای تشکیل‌دهنده آن تغییر شکل‌داده و خاصیت آب زمزم را پیدامی‌کنند
دسته ها : مذهبی

دعایی برای ملاقات امام زمان

دعاى فرج بخوان تا ظهور را دریابى!

 

در فرهنگ اسلامى «نیت‏» و قصد، ارزش و جایگاه خاصى دارد، تا آنجا که رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله مى‏فرماید: «نیت مؤمن از عملش برتر است‏» (1) از این رو کسى که در دلش نیت انجام عمل خیرى را داشته باشد، از ثواب آن عمل بهره‏مند مى‏شود حتى اگر توفیق انجام آن عمل خیر را نیابد (2) .

براساس همین در فرهنگ اسلامى، انتظار فرج و امید تحقق دولت آل محمد صلی الله علیه و آله چنان قدر و قیمتى دارد که شاید کمتر عملى مى‏تواند به آن برسد . کسى که صادقانه انتظار ظهور آقا و مولایش را مى‏کشد و از ته دل براى فرج آل محمد دعا مى‏کند; ثوابش برابر با کسى است که ظهور را دریابد و با مولایش همراه شود .

در این زمینه سخن بسیار است و احادیث فراوانى با مضامین مختلف وارد شده‏اند و ما در این مجال شما را تنها به شنیدن یکى از این احادیث مهمان مى‏کنیم .

امام صادق (ع) فرمود: مَن قَالَ بَعد صَلوةِ الفَجرِ وَ بَعدَ صَلوةِ الظُهر اللهم صَلَّ عَلى مُحمدٍ وَ آل مُحمدٍ وَ عَجل فَرَجَهُم‏ لَم یَمُت‏ حتى یُدرکَ القائمَ . (3)

هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: «خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست و در فرج ایشان تعجیل فرما» نمیرد تا قائم علیه السلام را دریابد .

امیدواریم که این حدیث همواره به یاد ما باشد تا با عمل به آن، بعد از هر نماز یاد انتظار و امید فرج در دل ما زنده شود و ان‏شاءالله ظهور مولایمان را درک کنیم .

 

دسته ها : مذهبی
 برانگیخته شدن مردگان در زمان‏ ظهور حضرت ‏بقیةاللَّه جمعى از اموات ‏مؤمنان به اذن خداوند زنده مى‏شوند و به زندگى دنیا باز مى‏گردند و این امر چنان واضح و مسلّم است که در برخى از دعاهاى مشهور به صورت یکى از حوایج و خواسته‏هاى مهم شیعیان و منتظران یاد شده است. به نمونه‏اى از احادیث و ادعیه‏اى که در این‏باره آمده توجه فرمایید: حضرت امیرالمؤمنین ‏علیه السلام ضمن گفتارى طولانى فرمود:...اى شگفتا! و چگونه تعجب نکنم از مردگانى که خداوند آنها را زنده برانگیزد، گروه گروه با تلبیه و پاسخگویى به دعوت کننده الهى به کوچه‏هاى کوفه وارد شوند....(1) امام صادق علیه السلام فرمودند: و چون هنگام قیامش برسد در ماه جمادى الآخر و ده روز از ماه رجب بارانى خواهد بارید که خلایق مانند آن را ندیده باشند، پس خداوند متعال با آن گوشتهاى مؤمنان و بدنهایشان را در قبر خواهد رویاند، و گویا آنها را مى‏بینم که از سوى جهینه پیش مى‏آیند در حالى که موهاى خود را از خاک مى‏تکانند.(2) هنگامى که قائم ما بپاخیزد خداوند گروهى از شیعیان ما را براى او زنده مى‏کند همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمودند: هرگاه قائم آل محمدصلى الله علیه وآله به‏پا خیزد از پشت کعبه بیست و هفت مرد را بیرون مى‏آورد. پانزده تن از قوم موسى که به سوى حق راهبرى و به آن دادگرى کنند، و هفت تن از اصحاب کهف، یوشع وصى حضرت موسى، و مؤمن آل فرعون، سلمان فارسى و ابودُجانه انصارى و مالک اشتر. از ابوبصیر آمده که گوید به حضرت امام صادق ‏علیه السلام عرض کردم: این‏که خداوند تبارک و تعالى مى‏فرماید: «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلى وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»؛(3) آنان به شدّت به خداوند سوگندها یاد کردند که خداوند هرگز کسى را که بمیرد برنمى‏انگیزد، آرى این وعده حتمى خداوند است ولى بیشتر مردمان نمى‏دانند. منظور چیست؟ فرمود: اى ابوبصیر! در این باره چه مى‏گویند؟ عرض کردم: مى‏پندارند و قسم مى‏خورند که خداوند مردگان را زنده نمى‏کند. حضرت فرمود: مرگ بر کسى که چنین سخنى مى‏گوید، از آنها بپرس که آیا مشرکین
دسته ها : مذهبی
امر حضرت به اقامه نماز جماعت صبح در اول فجر ملاحبیب الله، که از متقین و مردی مورد اعتماد ، مؤذن مسجدی بود که مرحوم حاج سید محمد صادق قمی (ره) آن را تاسیس کرد. ایشان فرمود: « عادت من این بود، که یک ساعت قبل از طلوع فجر، به مسجد می آمدم و نافله شب را در آن جا می خواندم و وقتی هوا گرم می شد بر پشت بام مسجد بجا می آوردم و بعد از خواندن نافله بر سطح ایوان مرتفع مسجد می رفتم و قبل از اذان قدری مناجات می کردم. وقتی که صبح می شد اذان می گفتم و برای نماز پایین می آمدم. این برنامه را نزدیک به بیست سال اجرا می کردم. شبی از شبها که تاریک بود و باد می وزید، بنابر عادت به مسجد آمدم. دیدم در مسجد باز است و یک روشنایی در آن جا دیده می شود. گمان کردم خادم، در مسجد را نبسته و چراغ را خاموش نکرده است. داخل شدم که ببینم جریان چیست؛ دیدم سیدی به لباس علماء ایران در محراب مشغول نماز است و آن روشنایی از چهره مبارک ایشان ساطع می شود نه از چراغ؛ درباره آن سید و صورت نورانیش تفکر می کردم. وقتی از نماز فارغ شد، رو به من نمود و مرا به اسم صدا زد و فرمود: « به آقای خود ( سیّد محمد صادق قمی ) بگو بیاید. » بدون تأمل امر او را اطاعت نمودم و رفتم که مرحوم حجت الاسلام سید محمد صادق قمی را خبر کنم. چون به خانه اش رسیدم در را به آرامی کوبیدم. دیدم، آن مرحوم در حالی که عمامه خود را به سر کرده، پشت در ایستاده و می خواهد از خانه خارج شود. سلام کردم و عرض کردم: سید عالمی در مسجد است و شما را احضار نموده است. فرمود: او را شناختی؟ گفتم: نه، نشناختم، ولی از علماء ولایت ما نیست. آقا! چقدر صورت او نورانی است؛ من چنین صورت نورانی در مدت عمرم ندیده ام. اما مرحوم سید محمد صادق به من جوابی نمی داد.  با ایشان بودم، تا داخل مسجد شد. دیدم نسبت به آن سید، ادب خاصی را رعایت می کند و خضوع کاملی در برابر ایشان دارد. سلام کرد و نزدیک ایشان نشست و با آن شخص مذاکره ای نمود. بعد از مدت زمانی، آن سید از مسجد خارج شد. من که از خضوع ایشان تعجب کرده بودم پرسیدم این سید که بود؟ و چرا تا این حد نسبت به او خضوع می کردید؟ رو به من نمود و فرمود: او را نشناختی؟ گفتم: نه؛ از من تعهد گرفت که در مدت حیاتش، این جریان را بروز ندهم. بعد هم فرمود: آن آقا، مولای من و تو، حضرت صاحب العصر و الزم
دسته ها : مذهبی

درمورد محل دفن حضرت یوسف(ع)شیخ طبرسی(ره)درتفسیرخود نقل کرده:چون حضرت یوسف ازدنیا رفت،اورا درتابوتی ازسنگ مرمر نهاده و میان رود نیل دفن کردند وعلتش این بود که چون آنحضرت ازدنیا رفت،مردم مصربه نزاع برخاسته وهردسته ای می خواستند تا جنازه آن حضرت را در محله خود دفن کنند واز برکت آن پیکرمطهر بهره مند گردند وسرانجام مصلحت دیدند جنازه را دررود نیل دفن کنند تا آب نیل ازروی آن بگذرد وبه همه شهر برسد تا مردم در این بهره یکسان باشند وبرکت آن جنازه بطور مساوی به همه مردم برسد،واین قبرتا زمان حضرت موسی(ع)هم چنان دررود نیل بود تا وقتی که آن حضرت بیامد واو را از نیل بیرون آورد وبه فلسطین برد.{تفسیرمجمع البیان،ج5ص266}.

دسته ها : تاریخی - مذهبی
  خویشاوندان، ارتباط خونى با هم دارند. شاخ و برگ‌هاى یک‏ درختند و گل‌هاى یک بوستان. پس، ارتباطشان هم طبیعى است و قطع‏رابطه میان اقوام، عارضه‏اى ثانوى و یک بیمارى ‏اجتماعى و «آفت ‏خانوادگى‏» به حساب مى‏آید و اگر بى‏دلیل باشد، زشت‏ و نارواست. اگر دلیلى هم داشته باشد، قابل رفع و شایسته تجدید رابطه‏ است. حضرت على(علیه السلام) مى‏فرماید: «صلة الرحم توجب المحبة‏»(1)؛ پیوند با خویشاوندان (صله‏رحم) محبت مى‏آورد. روشن است که قطع این رابطه هم، سردى و کدورت و جدایى‏ دلها را در پى دارد. در احادیث، از صله‌رحم به عنوان «محبوب‏کننده ‏انسان میان بستگان‏» یاد شده است: «صلة الرحم ... محبتة فى‏الاهل‏.»(2) سفارش اکید دین، بر این است که حتى با آنان که با شما بریده و قطع رابطه کرده‏اند، صله رحم و تجدید رابطه کنید (صل من قطعک) که‏ این، نوعى ایثار و گذشت فوق‏العاده مى‏طلبد. محدوده این پیوند نیز گسترده است و هر بهانه را از دست انسان ‏مى‏گیرد. امام ‏صادق(علیه السلام)  مى‏فرماید: «صل رحمک و لو بشربة من ماء»(3)؛ صله رحم کنید، هر چند در حد خوردن جرعه آبى باشد. سفارش اکید دین، بر این است که حتى با آنان که با شما بریده و قطع رابطه کرده اند، صله رحم و تجدید رابطه کنید (صل من قطعک) که‏ این، نوعى ایثار و گذشت فوق‏ العاده مى‏طلبد. در حدیث معروف دیگرى آمده است: «صلوا ارحامکم و لو بالسلام‏»؛ هر چند با سلام گفتن، با خویشاوندان پیوند برقرار کنید. آنچه گاهى مانع رفت و آمدهاى خانوادگى و دیدارهاى ‏خویشاوندان یا دوستان مى‏شود، توقعات بالا، هزینه و مخارج، معطلى ‏رفت و برگشت، وقت نداشتن افراد و ... است. اما اگر به حداقل هم ‏راضى باشیم و لحظه‏اى نشستن و حالى پرسیدن و آبى و چایى خوردن‏ و برخاستن، یا از همان دم در، سلام کردن و جویاى حال شدن و برگشتن هم باشد، «صله رحم‏»ها بیشتر و ارتباطها قوی‌تر خواهد گشت. آثار و نتایج این نوع پیوند، فواید بسیار و آثار دنیوى و اخروى فر
دسته ها : مذهبی

شیعیان به چه مواردی امتحان می‌شوند؟

 

قال الصادق علیه السلام: امتحنوا شیعتنا عند ثلاث عند مواقیت الصلوة کیف محافظتهم علیها، و عند اسرارهم کیف حفظهم لها عند عدونا، و عند اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: شیعیان ما را در سه وقت بیازمایید:
1- در اوقات نمازشان، که چگونه از آنها مواظبت می‌کنند؟
2- در نگهداری اسرارشان، که چگونه در مقابل دشمنان ما رازداری دارند؟
3- در (بذل و بخشش) اموالشان که چگونه نسبت به برادران دینی‌شان کمک و مساعدت دارند.(1)
در این روایت نماز اول وقت، یکی از علائم و وسیله امتحان شیعیان معرفی شده است، بنابراین آنهایی که نماز را به تاخیر می‌اندازند در این امتحان ملامت می‌شوند، زیرا وقت آزمایش است که انسان شناخته می‌شود اگر خوب امتحان داد، احترام می‌شود و اگر بد امتحان داد، مورد نکوهش قرار می‌گیرد. و یک علامت شیعه اینست که وقتی صدای موذن برای اذان گفتن بلند می‌شود؛ نمی‌تواند به کار دیگری مشغول باشد بلکه سراسیمه برای نماز آماده می‌شود و به راز و نیاز با معبود می‌پردازد
دسته ها : مذهبی
سرشاخه وهابیت احمدبن تیمیه در سال 661 ق؛ پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد، در حرّان، از توابع شام دیده به جهان گشود و تحصیلات اولیه را تا 17 سالگی در آن سرزمین به پایان برد. ابن کثیر می‌گوید: در سال 667 ق در حالی که ابن تیمیه بیش از شش سال نداشت، مردم حرّان از جمله پدر او، که از علمای بزرگ شهر(شیخ البلد) بود از ترس حمله مغول شهر را ترک کردند و شهاب الدین عبدالحلیم پدر ابن تیمیه به همراه خانواده روانه دمشق شد.(1)   این کودک همان ‏«احمد بن عبدالحلیم، ابن تیمیه حرّانى‏» است که آیین وهابیت، در قرن 12 ه بر اساس افکار و آراء او پى‌ریزى گردید. شناخت عقاید وهابیان در گرو شناخت ابن تیمیه و آراء و عقاید او است. محمدبن عبدالوهاب مؤسس‏ «وهابیت‏» بخشى از عقائد او را گرفت، و قسمت‌هاى دیگر آن را رها کرد و به آن اهمیت نداد. و بدین وسیله فرقه وهابیت را پایه‌ریزی نمود. تا سال 698 ق چیزی از ابن تیمیه شنیده نشد ولی از آغاز قرن هشتم به تدریج افکار شاذ و نادر وی ظهور و بروز یافت. خصوصا هنگامی که ساکنین "حماة" از وی خواستند آیه «الرحمنُ علی العرش استوی» را تفسیر کند، در تفسیر این آیه دچار لغزش شد و برای خداوند جایگاهی در فراز آسمان‌ها که بر عرش تکیه کرده است؛ تعیین کرد! حال آن که بسیاری از مسلمانان(به ویژه شیعیان) خدا را پیراسته از جسم و جسمانیت دانسته و برتر از آن می‌شمارند که در مکان خاصی محدود شود. زیرا آیاتی چون «لیس کمثله شیء» و «لم یکن له کفوا احد» با مفهوم روشن خود، آنان را از تشبیه خداوند به صفات مخلوقات باز داشته است. اما ابن تیمیه از آیه مزبور تفسیری ارائه داد که مخالف آیات فوق و مستلزم شباهت خداوند به انسانهاست. انتشار پاسخ ابن تیمیه در دمشق و اطراف آن، غوغایی به راه انداخت و علما از جلال الدین حنفی، قاضی وقت، محاکمه وی را خواستار شدند. قاضی او را احضار کرد؛ ولی وی در محکمه حضور نیافت.(2)  ابن تیمیه در سال 704 ق به مسجد نارنج(یا مسجد تاریخ) در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که می‌گفتند: اثر پای حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) بر آن هست و مردم به آن تبرک می‌جستند؛ شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جا
دسته ها : مذهبی
X