دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 711352
تعداد نوشته ها : 524
تعداد نظرات : 85

Loading...
Rss
طراح قالب
GraphistThem246

 

قیامت بی حسین غوغا ندارد شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند چرا پرونده ات امضاء ندارد

آبروی حسین به کهکشان می ارزد یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد بر دل فاطمه داغ عالم شد
فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض می کنم

با آب طلا نام حسین قاب کنید با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

محرم آمد و ماه عزا شد مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید دوباره شور عاشوار به پا شد


کاش بودیم آن زمان کاری کنیم از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین ایام عزا و غصه آغاز شود

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است ؟ آهی کشید و گفت ماه محرم است

عالم همه قطره اند و دریاست حسین خوبان همه بنده اند و مولاست حسین
ترسم که کند شفاعت از قاتل خویش از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
خنده کنان می‌رود روز جزا در بهشت هر که به دنیا کند گریه برای حسین

قیامت بی حسین غوغا ندارد شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند چرا پرونده ات امضا ندارد

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

خط تو با خون تو آغاز می شود
از آن زمان که تو ایستادی
دین راه افتاد
و چون فرو افتادی
حق برخاست (دکتر اسدی گرمارودی)

به جز اینکه امام حسین در عاشورا شهید شده است عاشورا نیز در تاریخ شهید شده است و پیام اصلی عاشورا(عدالت) نیز فراموش شده است. پس در هر عاشورایی دو شهید موجود است و بر هر شهیدی نوحه ای واجب. (محمد رضا حکیمی)

این خشک لب فتاده دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست (محتشم کاشانی)

ای تیر! سوی مشک من این سان بلا مریز ،بر من ببار ، بهر خدا آب را مریز! هرچند،تیر، مشک و دلم را دریده است ، ای آب! همتی کن و ، تا خیمه ها ، مریز!(دکتر موسوی گرمارودی)


 


X