" پسر جان ، جایی مرو تا طنابی آورم و تو را نجات دهم ! "
معلمها همچو شمعی است که میسوزد و هوا را آلوده میکند بییاید معلمها را گاز سوز کنیم .
زاغکی روی درخت نشسته بود و چیز برگر می خورد. روبهی آمد و گفت: ایول چه بالی، چه دمی، عجب تیریپ خفن سیاهی، مشکی رنگ عشفه، یه آواز بخون حال کنیم. زاغکه ساندویچشو میزنه زیر بغلش و می گه: برو داداش، من خودم کلاس پنجمم
یه خره داشت با حسرت به یک اسب نگاه میکرد ، به خودش میگه کاش تحصیلاتمو ادامه می دادم!!!
بیچاره مردا : !!!!
اگر تیپ بزنن میگن با کی قرار داری
، تیپ نزنن میگن اصلاً سلیقه نداری ،
زیاد بگن دوست دارم میگن باز چه نقشه ای تو کلته
، نگن دوست دارم میگن پای کی وسطه ،
زیاد بخندن میگن دیونه شدی نخندن میگن چه مرگته
، شام بخوان میگن فقت فکر شکمشه ،
نخوان میگن معلوم نیست با کی شام کوفت کرده
میدونی شباهت دختر خوب با دایناسور چیه؟
نسل هر دو منقرض شده .... !!!
حالا شباهت پسر خوب با پری دریایی چیه؟
هر دو از اول افسانه بودند ....