من پرچم هدایتم و پناه گاه پرهیزگاری و جایگاه سخاوت و دریای جودو جوانمردی کو خرد. من صدیق اکبرم و علم خدا هستم و قلب آه خدایم وزبان گویای خدا و چشم خدا ودست خدا هستم. من ریسمان استوار خدایم و کلمه ی تقوایم و امین راز خدایم. من حجت عظمی و آیت نمونه والا و دروازه ی پیامبر مصطفی هستم.من میزان اعمالم.
صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازهها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن
ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی...
صبحانه:
وا... آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچهها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم
بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...
ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمیخورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمیکنم، حالا واسه تو ...
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد
بعد از ناهار
فرمانده: کجان اینا؟
معاون: رفتن حمام
فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازهها گم میشود...
هوووو.... بی شعور
مگه خودت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!)
بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.
شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!
فرمانده میره تو آسایشگا
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیباترین قلب را در تمام آن منطقه دارد. جمعیت زیادی جمع شدند. قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده بود. پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند
مرد جوان، در کمال افتخار، با صدایی بلندتر به تعریف از قلب خود پرداخت. ناگهان پیرمردی جلو جمعیت آمد و گفت:اما قلب تو به زیبایی قلب من نیست؟
مرد جوان و بقیه جمعیت به قلب پیرمرد نگاه کردند. قلب او با قدرت تمام می تپید، اما پر از زخم بود. قسمتهایی از قلب او برداشته شده و تکه هایی جایگزین آنها شده بود؛ اما آنها به درستی جاهای خالی را پر نکرده بودند و گوشه هایی دندانه دندانه در قلب او دیده می شد.
در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجودداشت که هیچ تکه ای آنها را پر نکرده بود. مردم با نگاهی خیره به او می نگریستند و با خود فکر می کردند که این پیرمرد چطور ادعا می کند که قلب زیباتری دارد.
مرد جوان به قلب پیرمرد اشاره کرد و خندید و گفت:تو حتماً شوخی می کنی....قلبت را با قلب من مقایسه کن. قلب تو، تنها مشتی زخم و خراش و بریدگی است.؟
پیرمرد گفت:درست است، قلب تو سالم به نظر می رسد، اما من هرگز قلبم را با قلب تو عوض نمی کنم. می دانی، هر زخمی نشانگر انسانی است که من عشقم را به او داده ام؛ من بخشی از قلبم را جدا کرده ام و به او بخشیده ام.
دعاهای تنهایی
خدایا!
زندگی سرشار از هزاران نگرانی است
و ذهن از یک فکر به سوی فکر دیگری پرواز می کند
در میان چنین هیاهویی
شنیدن ندای خاموشی که در قلبم
با من سخن می گوید، دشوار است.
خدایا!
مرا موهبت آن بخش که در ذهنم در کشاکش این غوغای روزمره
بر تو متمرکز باشد
و هر روز دقایقی با تو ارتباط برقرار کنم.
چنان متبرکم کن که ندای تو را بشنوم
و سیمای تو را
که پر از لطف و زیبایی ست
به چشم دل مشاهده کنم.
خانواده ما
خداوند، زن، زیبایی
یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه می کنی؟
مادرش به او گفت: زیرا من یک زن هستم.
پسر بچه گفت: من نمی فهمم.
بعد پسر بچه از پدرش پرسید چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟
پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنها برای هیچ چیز گریه می کنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت. ولی هنوز نمی دانست که چرا زنها بی دلیل گریه می کنند.
بالاخره سوالش را برای خداوند مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را می داند.
او از خدا پرسید: خدایا چرا زنها به آسانی گریه می کنند؟
خدا گفت: زمانی که زن را خلق کردم، می خواستم که او موجود به خصوصی باشد. بنابراین نشانه های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بکشد و همچنین شانه هایش آنقدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد.
من به او یک نیروی درونی قوی دادم تا توانایی تحمل زایمان بچه هایش را داشته باشد و وقتی آنها بزرگ شدند توانایی تحمل بی اعتنایی آنها را نیز داشته باشد.
به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن نا امید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود.
به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم. حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون اینکه شکایتی کند.
به او عشقی دادم که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد. حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند. به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد. همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد. به او این شعور را دادم که درک کند، یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند. اما گاهی اوقات توانایی همسرش را می آزماید و به او این توان را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند و در آخر به او اشکهایی دادم که بریزد. این اشکها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست. در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد، او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می ریزد.
خدا گفت: می بینی پسرم! زیبایی یک زن در لباسهایی که می پوشد نیست، در ظاهر او نیست، در شیوه آرایش موهایش نیست. بلکه زیبایی یک زن در چشمانش نهفته است. زیرا چشمهای او دریچه روح اوست و در قلب او، جایی که عشق او به دیگران در آن قرار دارد.
radio-javan.blogfa.co
گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه ، بودن در فریاد نیست .
.
.
.
در اوج دل نشاندمت ، در رهگذار زندگی زمانه گر خزان شود ، توئی بهار زندگی . . .
.
.
.
دیرگاهیست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر آئینه ز من با خبر است / که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم / همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید / تا نبینم که چه تنها شده ام . . .
.
.
.
زندگی پرتو عصر است که در بزم وجود ، به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است . . .
.
.
.
بمون بگو چکار کنم ، دنیا پر از درد و غمه / تموم زندگیم توئی ، تو هم که اخمات تو همه !
.
.
.
همه دنبالت میگردن ، فکر میکنن گم شدی ، بگم تو قلب منی خیالشون راحت بشه !؟
.
.
.
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند ، تماشای تو زیباست اگر بگذارند
به من عاشق مسکین به حقارت منگر ، دل ما وسعت دریاست اگر بگذارند . . .
.
.
.
بلند ترین شاخه درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم تنهائیست . . .
.
.
.
فریاد من از داغ توست ، اینگونه خاموشم نکن ،
حالا که یادت میکنم ، دیگر فراموشم نکن . . .
.
.
.
در سرای گل فروشان گرچه گل بسیار است ، چون تو گل پیدا نمودن مشکل و دشوار است
.
.
.
هیچ کس تنهائیم را حس نکرد ، برکه طوفانیم را حس نکرد ،
او که سامان غزل هایم از اوست ، بی سر و سامانیم را حس نکرد . . .
.
.
.
ای اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه بیمار من ، ای غم ، تو هم لذت ببر از این همه آزار من
.
.
.
عشق یک واژه زلال است ، تو باید باشی ، قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت ، زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی . . .
.
.
.
از فراق تو مرا هر نفسی صد آه است ، از تو غافل تیستم ای دوست خدا آگاه است . . .
.
.
.
گوهر دل را نزن بر سنگ هر ناقابلی ، صبر کن پیدا شود گوهر شانس قابلی . . .
.
.
.
شب شکست ، پیمان شکست ، عهدی شکست ، قلبی شکست
از شکست هر شکستی بر دلم آهی نشست . . .
.
.
.
اگه به تو زل نمیزنم ، رازی است که با ن
- به طور مثال همین چگونگی ارتباط داشتن با زنها و دخترهای نامحرم در جامعه، یکی از معضلات امروز ما جوانها است. بخاطر اینکه نه الگوی مناسبی در مورد آن ارائه شده و نه دیدگاه دین در مورد آن به خوبی مشخص و تبیین شده است. تازه، تندروی ها و کج رویهای گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه کن.
- اگر به سیره امیرالمؤمنین دقت کنی،می بینی که حضرت علی (ع) در سنین جوانی با زنان سالخورده اسلام سلام و احوالپرسی می نمود ولی با دختران و زنان جوان نه! حتی سلام هم نمی کرد. در حالیکه پیامبر در همان زمان با زنان و دختران هم سلام و احوالپرسی می کردند. چون زمانی که علی (ع) 20 ساله و درعنفوان جوانی چنین عمل می نمود، پیامبر اکرم (ص) قریب 50 سال از عمر شریفشان می گذشت بنابراین از آنجا که احتمال پیش آمدن گناه دست کم برای طرف مقابل دور از ذهن نبود،علی (ع) این تربیت شده مکتب پیامبر به عنوان یک جوان سعی داشت مسائل ارتباطی و حدود بین دختر و پسر یا به عبارتی زن و مرد را مراعات کند. هر چند وجود نازنین آن حضرت مبرا و پاکیزه از هر گونه آلودگی بود.
از طرفی پیامبر سه دختر جوان به نامهای زینب، ام کلثوم و فاطمه در خانه داشتند. حضرت علی (ع) با اینکه از کودکی به این خانه رفت و آمد داشتند، اما در این رفت و آمدها نهایت دقت را به عمل می آوردند. در حالیکه همین علی (ع) در دوران خلافتش، وقتی که حدود 60 سال سن داشت و همسر شهیدی را نیازمند کمک دید، به یاری او شتافت.
پس در ارتباط با افراد نامحرم ،چیزی که بیش از عوامل دیگر اهمیت دارد
نیت و انگیزه طرفین و از همه مهمتر عدم امکان وجود مفسده درا ین ارتباط برای هر دو نفر است!
یاری رساندن به نیازمند و در طلب رضای خدا آنهم در حد ضرورت مطلوب است و لیکن این سیره جدای از بهانه جویی برای آشنایی و استمتاعات و لذت جویی و هرگونه آلودگی دیگر است.
به راستی که کسی چون حضرت علی (ع)، در سنین جوانی اش و در ریزترین حرکات و رفتارهایش بهترین الگوی نسل جوان ماست.
روغن نباتی و سس : پس از برداشتن روغن و سس لکه را با الکل شستشو دهید.
آبمیوه: با الکل سفید و آب شستشو دهید.( از زدن نمک بر روی لکه های مواد غذایی رنگی مانند آبمیوه زعفرانو زردچوبه خودداری نمایید زیرا نمک موجب تثبیت لکه می شود.)
عرق: در آب سرد فرو برده با محلول آمونیاک رقیق بشویید.
شکلات،شکلات شیری،چای و قهوه: الکل سفید و سرکه را به مقدار مساوی مخلوط نموده و سپس لکه را با آن شستشو دهید.
تخم مرغ و شیر: لکه تازه را با آب سرد شستشو دهید.
رنگ: (الف) با آب ولرم و صابون بشویید. (ب) با الکل و محلول رقیق آمونیاک شستشو دهید.
انواع جوهر: دستورالعمل مربوط به لکه گیریرنگ را بکار ببرید. در مورد چوهر قرمز و مشکی از آب ژاول رقیق استفاده کنید،با آب و صابون بشویید.
مرکب:پارچه را به سرکه سفید و الکل آغشته نموده شستشو دهید.
خون: فقط با آب سرد شستشو دهید.
قیر،آدامس،گریس و روغن های صنعتی: با توجه به پیشرفت های علمی و تجربی و امکان استفاده از حلال های لکه گیری ،بدون هیچگونه عملکردی از خدمات خشکشوئی ها بهره گیری نمایید
یایید با به خاطر آوردن لحظهای که برای نخستین بار مردی را که امروز همسر شماست دیدید، کار را شروع کنیم. به یادآوردن این لحظه، مهم است. آیا به خاطر میآورید که هر بار که برای دیدن شما به خانهتان میآمد، چقدر مرتب و منظم و خوشلباس بودید؟ آیا آن حمام گرفتنهای طولانی و سپس آرایش کردنها و عطر زدنها و شادابی و خوش برخوردیهای خود را به یاد دارید؟ در آن زمان خیلی مطمئن بودید و به قدری هیجان داشتید که برای دیدن او دقیقه شماری میکردید.
با شور و هیجان برای دیدنش میرفتید و میدانستید که از دیدن شما و از بودن در کنار شما خوشحال خواهد بود.
شما خود میدانید که تنها کسی هستید که شوهرتان از دیدن شما دچار هیجان و شادی میشود.
به خاطر آورید که شما تنها دختری بودید که او برای زندگی ، بانوی خانه و شریک اصلی زندگی خویش از میان آن همه دختر انتخاب کرد. شما تنها کسی هستید که او برای همزبانی و همدلی و همراهی خویش در مسیر پرفراز و نشیب زندگی آینده خویش برگزیده است، در حقیقت تنها کسی هستید که میتوانید هر وقت که بخواهید او را به اوج آسمانها بفرستید.
● پرتحرک، با حرارت و جذاب باشید.
یکی از نیازهای اساسی شوهر شما این است که شما از نظر درونی و ظاهری هر روز برای او تازهتر و جذابتر باشید. او عاشق تمامی وجود شماست. در حقیقت مشتاق و آرزومند آن است که هر روز از باغ پرطراوت وجود شما گلی تازه بچیند.
ظاهر آراسته و پوشش زیبای شما همان چیزی است که شوهر شما در نخستین برخورد پس از ورود به خانه، از شما میخواهد. او میخواهد موقع مراجعت به منزل، دختر رویاهایش واقعاً یک خانم به تمام معنا باشد، با تمام ویژگیهای یک زن زیبا و طناز، شادابی و شیطنت یک دختر جوان و سرزنده، لطافت و طراوت یک گل. این نیاز و انتظار واقعی یک مرد از همسر خود است.
خانمهای عزیز، به خاطر بسپارید که مردها آدمهای عجیبی هستند . یک مرد قبل از اینکه به شخصیت یک زن توجه کند، ابتدا سر و وضع ظاهری او را میبیند.
هرگز از ظاهر آراسته خود بهمنظور دیگر غیراز جلب و بیان محبت استفاده نکنید. مطمئن شوید که نیت و رفتار شما با لباس پوشیدنتان متناسب است و هرگز قصد ند
ایرنا- ۱/۲میلیون مورد تصادف یا ۲۵درصد کل سوانح رانندگی سالانه در آمریکا ناشی از حواس پرتی و بیتوجهی است. خبرگزاری یونایتدپرس از روچستر به نقل از یک ارزیابی اعلام کرد، سالانه حدود ۶۰هزار سوانح رانندگی در آمریکا بر اثر استفاده از تلفن همراه در حین رانندگی به وقوع میپیوندد با این وجود طبق "گزارش کلینیک بهداشتی مایو" سایر حواسپرتیها خطرناکتر هستند.
بر اساس یک مطالعه در زمینه حواس پرتی راننده، برداشتن یک شیئی متحرک در خودرو بدترین حواس پرتی را ایجاد میکند.
محققان ۱۰۰خودرو را با یک دوربین و یک سیستم حسگر مجهز کردند.
دوربین از راننده فیلم میگرفت و سیستم حسگر سوانح رانندگی و حوادثی که نزدیک بود به تصادفات خودروها منجر شود تشخیص میداد.
۲۴۱راننده مختلف این خودروها را در مجموع حدود دو میلیون مایل راندند که طی این رانندگیها ۸۲تصادف و ۷۶۱مورد شرایط نزدیک به تصادف روی داد.
متحرک در داخل خودرو، احتمال وقوع تصادف و یا نزدیک تصادف را هشت برابر میکند.
بر اساس گزارش "کلینیک مایو"، نگاه کردن به اطراف، خطر تصادف و نزدیک شدن به وقوع تصادف را ۳/۷برابر بیشتر میکند.
گرفتن شماره تلفن همراه، این خطر را ۲/۸برابر میافزاید و خوردن، دست دراز کردن برای گرفتن یک شیی یا صحبت با تلفن همراه خطر تصادف یا نزدیک شدن به شرایط تصادف را ۱/۵برابر بیشتر میکند.