ببین کدوم یک از خصوصیت های افراد و شخصیت های مشهور به خودت میخوره ؟
میتونی فقط شماره شو وارد کنی اینو برای این گذاشتیم یکدیگر رو خوب تر بشناسیم
مرد اینترنتی: همیشه به سختی در دسترس است
مرد سروری: همیشه زمانی که شما به او نیاز دارید مشغول است.
مرد ویندوزی: همه می دونند که قادر نیست هیچ کاری رو به درستی انجام بده اما هیچ کس قادر نیست بدون او زندگی کند.
مرد ایکسلی: همه می گن که قادره کارهای زیادی انجام بده، اما شما همیشه فقط برای کارهای ابتدایی تان ازش استفاده می کنید.
مردم اسکرین سیوری (screen saver): اون هیچ ارزشی نداره ولی حداقل اون جالبه.
مرد رمی (Ram): وقتی ازش جدا می شید، اون همه چیز رو فراموش می کنه.
مرد هادری (Hard disk): همه چیز رو برای همیشه یادش می مونه.
مرد مولتی مدیایی: اون یه کاری می کنه چیزهای وحشتناک زیبا به نظر برسن.
مرد کاربری: اون همیشه همه چیز رو به هم می ریزه، اما همیشه می گه من بیشتر و بیشتر می خوام.
" پسر جان ، جایی مرو تا طنابی آورم و تو را نجات دهم ! "
معلمها همچو شمعی است که میسوزد و هوا را آلوده میکند بییاید معلمها را گاز سوز کنیم .
زاغکی روی درخت نشسته بود و چیز برگر می خورد. روبهی آمد و گفت: ایول چه بالی، چه دمی، عجب تیریپ خفن سیاهی، مشکی رنگ عشفه، یه آواز بخون حال کنیم. زاغکه ساندویچشو میزنه زیر بغلش و می گه: برو داداش، من خودم کلاس پنجمم
یه خره داشت با حسرت به یک اسب نگاه میکرد ، به خودش میگه کاش تحصیلاتمو ادامه می دادم!!!
بیچاره مردا : !!!!
اگر تیپ بزنن میگن با کی قرار داری
، تیپ نزنن میگن اصلاً سلیقه نداری ،
زیاد بگن دوست دارم میگن باز چه نقشه ای تو کلته
، نگن دوست دارم میگن پای کی وسطه ،
زیاد بخندن میگن دیونه شدی نخندن میگن چه مرگته
، شام بخوان میگن فقت فکر شکمشه ،
نخوان میگن معلوم نیست با کی شام کوفت کرده
میدونی شباهت دختر خوب با دایناسور چیه؟
نسل هر دو منقرض شده .... !!!
حالا شباهت پسر خوب با پری دریایی چیه؟
هر دو از اول افسانه بودند ....
روز یه خانمی از یه آقایی میپرسه: میبخشین شما آقایون دور هم جمع میشین در مورد چی صحبت میکنین؟
آقا میگه در مورد همون چیزایی که شما خانما وقتی دور همید صحبت میکنین ...
خانم میگه: اوااا ...
یه روز یه جوجه تیغی یه کیوی میبینه، میگه بچهها داداشمه از سربازی اومده.
یه روز یه گاوی میره کلاس زبان وقتی از کلاس بیرون میاد به جای اینکه بگه مو مو میگه we we:
احمق کسی است که به همه چیز اطمینان کامل داشته باشد. مطمئنی؟ صددرصد!
اولی به دومی: آن دو نفر را میبینی؟ ده سال است که ازدواج کردهاند و به قدری یکدیگر را دوست دارند که آدم فکر میکند اصلا ازدواجی بینشان صورت نگرفته است!
راستی فهمیدی دیشب خانه ما دزد آمد و الان دزده تو بیمارستانه؟ نه مگه چطور شد؟ هیچی، زنم فکر کرد، که دیر اومدم خونه!
هانری چهارم ، روزی از دهقانی پرسید : چرا موهای سرت سفید شده و موهای ریشت سیاه مانده است ؟
گفت : قربان . به سبب آنکه موهای سرم هیجده سال از موهای ریشم مسن تر هستند !
شبی ملانصرالدین خواب دید که کسی 9 دینار به او می دهد ، اما او اصرار می کند که 10 دینار بدهد که عدد تمام باشد . در این وقت ، از خواب بیدار شد و چیزی در دستش ندید . پشیمان شد و چشم هایش را بست و گفت :
(( باشد ، همان 9 دینار را بده ، قبول دارم . ))