دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 686437
تعداد نوشته ها : 524
تعداد نظرات : 85

Loading...
Rss
طراح قالب
GraphistThem246
در عرض 7 دقیقه نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهید  آیا می دانید دیگران در مورد شما چه فکری می کنند؟ آیا می توانید روی تصور دیگران نسبت به خودتان تاثیر مثبت یا منفی بگذارید؟ البته که می توانید! اگر می خواهید تاثیر مثبتی بر روی درک فردی دیگران از خودتان بگذارید 7 دقیقه بعدی را با ما باشید تا به شما آموزش دهیم که چگونه می توانید نظر دیگران را به صورت دلخواه نسبت به خودتان تغییر دهید. یک کاغذ و قلم بردارید و لیست تمام صفاتی را که در خود پیدا می کنید بر روی آن یادداشت نمایید. در این لیست باید هم خصوصیات منفی خود را ذکر کنید و هم ویژگی های مثبت. حتی الامکان سعی کنید تمام خصوصیات اخلاقی خود را در آن بگنجانید و از زوایا مختلف شخصیت خود را تحلیل و بررسی کنید... صاحب کار و تجارت، مدیر، کارمند، والدین، خواهر و برادر، فرزند، دوستان، همکاران ... همه چیز. حالا فهرست مورد نظر را یکبار دیگر از بالا به پایین بخوانید. آیا خصیصه دیگری به ذهنتان می رسد که بخواهید به انتهای لیست خود اضافه کنید؟ به اعماق وجود خود نگاهی بیندازید و 5 مشخصه دیگر را هم اضافه کنید، مشکلی نیست، ما صبر می کنیم؛ حالا روی خصوصیات منفی خط بکشید و فقط مثبت ها را نگه دارید. در این قسمت با استفاده از تمام خصوصیات مثبت یک بیوگرافی کامل در مورد خودتان بنویسید. خجالت را کنار بگذارید! کسی متوجه نمی شود. در اینجا یک مثال را برایتان مطرح می کنیم که انجام این کار برایتان آسانتر شود....من به عنوان یک کارمند فروش فکر می کنم فرد سخت کوش و قابل اعتمادی هستم. سعی می کنم روزانه برای پیشبرد کارها تلاش کنم و تمرکز خود را بر روی اهدافم معطوف می نمایم. فکر می کنم همسر مناسبی هستم، فرزندانم علاقه بسیار زیادی به من دارند و بهترین دوست برای همه هستم. اصولاً اطرافیانم زمانیکه بخواهند کاری را انجام دهند پیش از آن، با من مشورت می کنند چراکه فردی مصمم و فکور هستم و حامی و پشتیبان خوبی قلمداد می شوم. متوجه شدید؟ خوب، شروع کنید! من به شما قول می دهم که هیچ کس متوجه نمی شود. یک صفحه پر از خصوصیات مثبت خود تهیه کنید. من به شما قول می دهم که این کار چیزی حدود 7 دقیقه بیشتر طول نکشد. تمام شد؟ خوب حالا یکبار آنرا با صدای بلند برای خود بخوانید. چطور است؟ آیا این خصوصیات فردی نیست که شما علاقه دارید با او آشنا شوید؟
قدرت ضمیر ناخودآگاه قدرت ضمیر ناخودآگاه خود را درک کنید؛ اگر واقعاً قصد دارید که در زندگی خود به موفقیت و کامیابی دست پیدا کنید، باید بدانید که ذهن ناخودآگاهتان به چه صورت کار می کند و از خود واکنش نشان می دهد. باید به این امر اعتقاد داشته باشد که هیچ گاه برای دست یابی به رویاها و  آرزوها دیر نیست. "هیچ گاه برای تبدیل شدن به آن فردی که می خواهید، دیر نیست." جرج الیوت مغز انسان به دو قسمت تقسیم می گردد: خودآگاه و ناخودآگاه. شاید تا کنون بارها از زبان دانشمندان شنیده باشید که افراد تنها از 10% ذهن خودآگاه خود استفاده مینمایند. باید توجه داشت که ضمیر ناخودآگاه بسیار بزرگ تر و نیرومند تر عمل می کند و در حدود 90% دیگر از واکنش های ذهنی ما را نیز همین قسمت تحت کنترل خود دارد. آیا می دانید ممکن است در زندگی شما چه اتفاقاتی روی دهد اگر بتوانید به طور کامل از ضمیر ناخودآگاه ذهن خود استفاده کنید؟ بله می توانید از قدرت جادویی آن برای پیشبرد و ارتقای زندگی خود بهره بگیرید. عملکرد ضمیر ناخودآگاه ضمیر ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت کرده و ما را زنده نگه می دارد. هر چیزی را که در زندگی خود با حواس پنجگانه مان احساس می کنیم ، تمام چیزهایی را که می بینیم، می شنویم، حس می کینم، می چشیم و بو می کنیم برای تحلیل و بررسی های آتی به ذهن فرستاده می شوند و در قسمت ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره خواهد شد. در این قسمت از ذهن، نوعی مرجع کامل پیرامون کلیه وقایع زندگی ما درست می شود. فرض کنید شما یک تجربه منفی را در زندگی خود بدست آورده باشید، در این شرایط خاطره آن واقعه ناگوار در ذهن شما ثبت و ضبط خواهد شد. اگر در هر زمان دیگری با یک چنین رویدادی به طور مجدد در زندگی خود مواجه شوید، ضمیر ناخودآگاه به طور اتوماتیک آن خاطره منفی را به یاد می آورد و فوراً احساسات، تصاویر و خاطرات مشابه را به ذهن می فرستد. کلیه خاطرات گذشته را به یاد شما می آورد و به شما آموزش می دهد که چگونه می توانید با در نظر گرفتن کلیه احساسات و افکارتان به آن پاسخ دهید. یک نمونه مناسب که می توان در این زمینه مطرح کرد، مثال همان کتری پر از آب در حال جوشیدن است. اگر دست شما یک مرتبه با کتری بسوزد در ذهن شما حک میشود که کتری داغ بوده و می تواند دست شما را بسوزاند و به شما آسیب

همیشه اونطورکه ما فکر میکنیم نیست


یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم...

   از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده!

   خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کاغذ رو می داد

    که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، اهل حروم کردن تبلیغات نبود...

   احساس کردم فکر می کنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باکلاس و شیک پوش و

   با شخصیت میده! از کنجکاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم...!!!

   خدایا ، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با کلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می کنه ؟!!

   کفشهامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و کفشم برق بزنه!

   شکم مبارک رو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو بی تفاوت نشون بدم!

   دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده ؟ یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده...؟!

   همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم کرد و یک کاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت :

    " آقای محترم! بفرمایید ! " 

   قند تو دلم آب شد! با لبخندی ظاهری و بدون دستپاچگی یا حالتی که بهش نشون بده گفتم :  ا ِ ، آهان ، خب چرا من ؟

   من که حواسم جای دیگه بود و به شما توجهی نداشتم! خیلی خوب ، باشه ، می گیرمش ولی الآن وقت خوندنش رو ندارم!"  کاغذ

   روگرفتم ...

  چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک تولدی که دست یک آقای میانسال بود! وایسادم

   وبا ولع تمام به کاغذ نگاه کردم ، نوشته بود :

به پایین صفحه مراجعه کنید!!

.

 

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!!

اصولا چه زمانی به جلوی آینه می روید؟ وقتی از خانه خارج می شوید. وقتی میهمان مهمی به خانه تان می آید. وقتی قرار است به مهمانی بروید. چه زمانی زیباترین حرف ها را می زنید؟ وقتی با افراد فامیل و کسانی که با آنها رو در بایستی دارید ،ملاقات می کنید. زمانی که تلفنی با فرد غریبه ای صحبت می کنید؟ اگر می خواهید عشق و جاذبه ی روز های نخست آشنایی به قصه ی یکی بود ، یکی نبود تبدیل نشود و همچنان همسرتان برای دیدن شما مشتاق باشد و اولین اولویت زندگی همسرتان باشید ، بهتر است رفتار خودتان را در روز های اول به یاد آورید. امید وارم زیباترین حرف های زندگی تان را به نزدیک ترین فرد زندگی تان بگوئید و دلنشین ترین رفتار را برای کسی داشته باشید که موظفید بیشترین جاذبه را برایش داشته باشید. اگر می خواهید عشق و جاذبه ی روز های نخست آشنایی به قصه ی یکی بود ، یکی نبود تبدیل نشود و همچنان همسرتان برای دیدن شما مشتاق باشد و اولین اولویت زندگی همسرتان باشید ، بهتر است رفتار خودتان را در روز های اول به یاد آورید. امام صادق(ع) : بر زن واجب است که خود را از بهترین عطر هایی که دارد برای شوهرش خوش بو کند، برای او بهترین لباس ها را بپوشد و به بهترین وجه آرایش کند.(1) اینکه شما هر روز همدیگر را می بینید دلیل آن نمی شود که آن قدر برای هم تکراری شوید که دیگر هم دیگر را نبینید. پس مطمئن باشید هنوز هم اگر با ظاهری آراسته به استقبال همسرتان بروید و در گفتگو و نشست و بر خواست اصول جذابیت بیشتر را رعایت کنید ، همسرتان با تمام مشغله و مشکلات بیرون از خانه و با وجود داشتن فرزند ، رفتاری متفاوت از امروز که شما فراموشش کرده اید خواهد داشت . به طور قطع آنچه باعث جذب شدن افراد به هم می شود ، حسن اخلاق و درک متقابل و گذشت و بسیاری از مولفه های دیگر است.و به قول حافظ هزار نکته در این کار و بار دلداریست! واما کار زنان شاغل کمی سخت تر است زیرا آن ها هم ساعتی از وقت خود را در منزل نیستند و هم وظایف خانه داری و رسیدگی به کار بچه ها را دارند اما آن ها هم مطمئنا اگر بخواهند می توانند همیشه جایگاه همسری خود را به خوبی حفظ کنند. البته به طور قطع آنچه باعث جذب شدن افراد به هم می شود ، حسن اخلاق و درک متقابل و گذشت و بسیاری از مولفه های دیگر است.و به قول حافظ هزار نکته در این کار و بار دل
رشد و پیشرفت نتیجه ایجاد تغییر و تحول در زندگیست. اگر همچنان در وضعیت فعلی خود باقی بمانید، هیچ گاه به رشد و تعالی نمی رسید. شیوه ی تفکر و عملکرد خود را تغییر دهید تا بتوانید به کلیه اهداف خود دست پیدا کنید. باید توجه داشت که تغییر و تحول از یک روند ممتد پیروی کرده و هیچ گاه متوقف نمی شود. به محض متوقف شدن تغییر و تحول، رشد و پیشرفت شما هم متوقف می گردد. ما قصد داریم تا در این مقاله مهم ترین تکنیک های موجود در زمینه ایجاد تغییر و تحول در زندگی را به شما معرفی کنیم. 1- ریتم زندگی خود را آرام کنید شما نیاز به زمان دارید تا بتوانید فکر کنید و افکار خود را در زندگی فردی بازتاب دهید. اگر تمام مدت سرتان شلوغ باشد، وقت کافی برای فکر کردن به اهداف خود ندارید چه برسد به اینکه بخواهید دست به عمل بزنید و زندگیتان را تغییر دهید. پس ریتم زندگی خود را آرام و ملایم نمایید و برای تغییر در زندگی خود فضا ایجاد کنید. سعی کنید آهسته به جلو پیش بروید تا در عین حال بتوانید بیش از پیش از زندگی لذت ببرید. مشغولیت های بی مورد نه تنها لذت تماشای مناظر بی نظیر زندگی را از شما می گیرند بلکه باعث می شوند که شما هیچ حسی نسبت به اینکه کجا هستید، به کجا می روید، و چه کاری انجام می دهید نیز نداشته باشید. ادی کانتور 2- خواستار تغییرباشید "تمایل داشتن" ضروری است. این زندگی شماست، هیچ کس نمی تواند در آن تغییر ایجاد کند مگر خود شما. اگر خودتان خواستار تغییر نباشید، آنگاه هیچ چیز در این دنیا نمی تواند شما را مجبور به تغییر کند. به این منظور در ابتدا باید به خود بگویید که با ایجاد تغییر، زندگی من از شرایط فعلی بهتر خواهد شد. اصلاً مهم نیست که زندگی شما تا چه اندازه خوب است به هر حال باز هم جای پیشرفت و ترقی وجود دارد. از سوی دیگر اگر تصور می کنید که زندگیتان اصلاً خوب نیست، باز هم ناامید نشوید، همیشه جای امیدواری برای بهبود اوضاع جود دارد. به خودتان بقبولانید که همیشه توانایی ایجاد تغییرات مناسب در زندگی را دارید. 3- مسئولیت پذیر باشید قبول مسئولیت های زندگی یک "باید" است. دیگران را به خاطر اتفاقات بدی که در زندگیتان رخ می دهد سرزنش نکنید. انگشت سرزنش خود را به سوی خانواده، دوستان، کارفرما و یا وضعیت بد اقتصادی جامعه نشانه نگیرید. خوبی و بدی موجود
تست جدید روانشناسی (2) 1- پایان دنیا نزدیک است. اگر فقط بتوانید یک نوع از حیوانات را نجات دهید، کدام را انتخاب می‌کنید؟ الف : خرگوش             ب : گوسفند                   پ : گوزن               ت : اسب 2- به آفریقا رفته‌اید. به هنگام بازدید از یکی از قبیله‌ها، آنها اصرار می‌کنند که یکی از حیوانات زیر را به عنوان یادگاری با خود ببرید. کدام را انتخاب می‌کنید؟ الف : میمون                ب : شیر                        پ : مار                 ت : زرافه 3- فرض کنید خطای بزرگی انجام داده‌اید و خداوند برای مجازات شما تصمیم گرفته است که به جای انسان، شما را به صورت یکی از حیوانات زیر در آورد. کدام را انتخاب می‌کنید؟ الف : سگ                  ب : گربه                        پ : اسب              ت : مار 4- اگر قدرت داشتید که یک نوع از حیوانات را برای همیشه از روی کره زمین نابود کنید، کدام را انتخاب می‌کردید؟ الف : شیر                        ب : مار                              
افرادی که برای ازدواج با همدیگر مناسب نیستند: 1- افرادی که با هم اختلاف سنی زیادی دارند انسان در هر سنی رفتار،خصوصیات و ویژگیهای خاصی دارد که مخصوص آن سن بخصوص می باشد و در سنین دیگر این رفتارها را از خود بروز نمی دهد وقتی که دو نفر با اختلاف سنی بسیار زیاد با هم ازدواج می کنند قطعاً، ویژگیها و خصوصیات رفتاری آنها با هم تفاوت زیادی دارند.که این تفاوت در رفتار، میزان تفاهم آنها را نیز کاهش خواهد داد.اما نکته مهم در خصوص اختلاف سنی این است که چند سال اختلاف سنی از یک سن به سن دیگر معانی متفاوتی خواهد داشت.برای مثال بین یک دختر 20 ساله و یک مرد 35 ساله 15 سال اختلاف سنی وجود دارد و بین یک مرد 55 ساله و یک زن 40 ساله نیز 15 سال اختلاف سنی وجود دارد.اما تأثیر این 15 سال اختلاف برای آنها کاملاً متفاوت می باشد.یعنی اینکه افکار دختر 20 ساله با مرد 35 ساله کاملاً متفاوت است در حالی که یک زن 40 ساله با مرد 55 ساله ممکن است تفاوت های فکری زیادی نداشته باشند.به هر حال آنچه مهم است این است که در سنین معمولی ازدواج اختلاف سنی بیشتر از 7 یا 8 سال ممکن است مشکلاتی بوجود بیاورد اگر چه موارد استثنایی بسیار زیادی نیز وجود دارد. اختلاف سنی بیش از حد از جنبه های متفاوتی ممکن است باعث بروز مشکلات شود. برای مثال نوع تفریحات و سرگرمیهای دو نفر کاملاً با هم متفاوت است و رفتار هر دو برای دیگری خسته کننده و کسل کننده می باشد.طرز تفکر و نگرش هر دو نسبت به مسایل زندگی با هم فرق می کند که این موضوع نیز میزان تفاهم را کاهش می دهد.و نکته دیگر اینکه ارتباط جنسی لذت بخش یکی از ضروریات زندگی زناشویی است که هر گونه اختلال در آن میزان تفاهم را به شدت کاهش می دهد و نیازهای جنسی انسان در شرایط مختلف متفاوت می شوند.افرادی که دارای اختلاف سنی زیادی هستند ممکن است یکی در اوج نیازهای جنسی باشد اما نیازهای دیگری فروکش کرده باشد که این امر باعث بوجود آمدن مشکلاتی در روابط آنها می گردد. 2- افرادی که از نظر دینی و مذهبی با هم تفاوت دارند موضوع تفاوت های دینی و مذهبی بسیار مهمتر از تفاوت های سنی می باشد. چون رفتار انسان با افزایش سن تغییر می کند و هر دو طرف به تدریج به هم شبیه می شوند اما تفاوت های دینی و مذهبی به این سادگی تغییر نمی کنند. اگر شما در یک خانواده ی مذهبی متولد شده باشید قطعاً
شادی جزیی از مجموعه احساس ها و رفتارهایی مثل ترس، خشم، محبت، نفرت، حسد، اندوه و غم است. به چه علت شاد می شویم؛ هرگاه انسان به خواسته خودش برسد و به چیزهایی که مورد علاقه اش است دست پیدا کند، در آن فرد حالتی از سرور و وجد به وجود می آید که به آن حالت شادی گفته می شود. حال این خواسته ها ممکن است برای بعضی ها مال، قدرت، نفوذ داشتن، موفقیت در زمینه های مختلف زندگی، چون دستیابی به علم یا افزایش ایمان باشد. بنابراین شادی هم می تواند منشاء درونی و هم منشاء بیرونی داشته باشد که حاصل آن شادابی است یعنی تغییراتی در دو بعد روانی و جسمانی دارد؛ تغییرات در بعد روانی باعث بالا رفتن روحیه می شود و روحیه بالا، حرکت بدن را افزایش می دهد. و بالعکس حرکات بدنی (ورزش یا کار) اگر افزایش پیدا کند، روحیه فرد بالا می رود و تقویت می شود. کسی که شاداب است، روحیه اش بالاست و عکس آن نیز صادق است یعنی افراد افسرده، حال و رمق حرکت ندارند چون شاد نیستند. اکثریت مردم در واقع به نوعی عادت کرده اند که با ابزار و امکانات بیرونی خودشان را شاد کنند. به عبارت دیگر این افراد فکر می کنند اگر این امکانات و شرایط را داشته باشند یا به آنها برسند، شاد خواهند شد. البته درست است که ابزار و امکانات بیرونی می توانند شادی آفرین باشند اما یک اشکال عمده در این نوع شادی وجود دارد. کسانی که عادت کرده اند فقط با امکانات بیرونی شاد شوند، با توجه به احتمال تغییر این شرایط و امکانات، احتمال تغییر روحیه وجود دارد. تجربه نشان داده است نگاه این گونه آدم ها به خودشان و زندگی سطحی است و اعتماد به نفس شان هم وابسته به امکانات بیرونی است، یعنی دیگران یا مادیات را مایه خوشبختی یا بدبختی خود می دانند،حالات و روحیه شان دائماً در حال تغییر است، وقتی چیزی را از دست می دهند افسرده می شوند و زمان شادی شان کوتاه خواهد بود. از همه خطرناک تر کسانی هستند که برای شاد شدن به دنبال استفاده از ابزار خطرناک می روند مثل مواد افیونی یا روانگردان، که علاوه بر مصنوعی بودن شادی و کوتاه بودن عمر شادی شان، جان خود را به خطر می اندازند و همین طور شرایط خطرناکی را برای دیگران به وجود می آورند. اما برعکس کسانی که مشکلات خود را به نحوی درک و راه حل آن را پیدا کرده اند، تصمیم گرفته و اقدام کردند و آنجایی که مشکل حل نشده، با جان و دل آن را پذیرفته ا
دوران دانشجویی، دوران شدن، بهره گرفتن و سوخت گیری علمی و عملی است؛ از این رو، 20گام در این مقاله، ما را با مفاهیم و مرحله های مهم پیرامون تحصیل آشنا می کند که خواندن آن، برخی جهت های فعلی ما را مورد تاکید یا تغییر و اصلاح قرار می دهد؛ پس با ما همراه باشید در 20منزل «تحصیل مناسب در دانشگاه». 1- تحصیل مناسب در دانشگاه آغاز مقاله امروز ما، ازجان دبلیوسانتراک 1، مولف معروف روان شناسی سانتراک است. او معتقد است که یکی از موفقیت های حرفه ای در طول عمر، تحصیل مناسب در دانشگاه است. دوران دانشگاه، دوران جست و جو، کشف، خلق، ابداع و شدن است و اگر در این برهه از عمر، در وجود خود جست وجوی دقیقی بکنیم، می بینیم که هزاران قدرت در اختیار داریم که قابلیت فعلیت دارند. 2- چرا تحصیل؟ امروزه اگر از دانشجویان سوال کنید که چرا به دانشگاه آمده اند، جواب های مختلفی می شنوید، عده ای برای رشد و تعالی خود آمده اند. عده ای برای کار و آینده شغلی و عده ای برای به دست آوردن شرایط اجتماعی بهتر و خلاصه خیلی از دلایل دیگر؛ اما به هر دلیلی که وارد دانشگاه شده باشند، انتظار دارند تحصیل و دانشگاه برای آنها یک تجربه مثبت و ارزشمند باشد؛ زیرا به قول ادیسون، آدمی از تجارب مثبت، شاهراه های زندگی را جست وجو می کند. 3- مشکل کجاست؟ با این وجود، هنوز برخی از دانشجویان که در این دوره قرار دارند، شاید ندانند که اوج توان و رقم زدن فرصت ها را در درون خود دارند و در نتیجه نمی توانند از وقت خویش، حداکثر بهره را ببرند و حتی گاهی احساس می کنند که نمی توانند کاری را که وظیفه دارند، انجام بدهند؛ در حالی که مشکل این نیست؛ مشکل این است که آنان نمی دانند آن را چگونه انجام دهند. نکات بعدی، راهگشای این مسئله است. 4- نگرش درست اساس نگرش درست به تحصیل در دانشگاه، عامل رقم زدن موفقیت های بعدی است؛ از این رو، آغاز ترم باید بگویید: درس می خوانم و یاد می گیرم و با شروع ترم، با شرکت مرتب در کلاس ها و انجام تکالیف، به مرور درس ها بپردازید. در این صورت، در طول ترم، بارهای کسب دانش، سبک تر می شوند. از این جهت، دانشجویان به سه دسته تقسیم می شوند. الف) عده ای روش تدریجی را اتخاذ می کنند؛ یعنی در طول ترم تحصیلی، یادگیری و تکالیف را تقسیم می کنند و آهسته
  آیا شما آدم فضولی هستید ؟  1-تصور کنید که صبح خواب مانده اید و دیرتان شده است .هنگام خروج از خانه صدای دعوای همسایه را میشنوید،آیا می ایستید تا ببینید موضوع از چه قرار است ؟                           بله                                                                           خیر   2-اگر وارد رستورانی شوید و یکی از دوستان خود را ببینید که با غریبه ای آنجاست ،آیا کنجکاو می شوید که غریبه چه کسی است ؟                            بله                                                                           خیر   3-با دوستتان مشغول مکالمه تلفنی هستید که مجبور می شوید مدتی منتظر بمانید تا او به مکالمه دیگری پاسخ دهد ،وقتی برمیگردد از او می پرسید که با چه کسی صحبت می کرد؟                            بله                &nb
روش مفید برای آشتی کردن باز مرتکب اشتباه شدید. روز تولدش یا سالروز ازدواجـتـان را فراموش کردید. درحال برانداز کردن دختران دیگر، گیرتان انداخته است. او را به خاطر خرابی اتومبیل و یا فراموشی قـرار، روی پـا مـنـتظر نگهداشته اید. جرمتان هر چه باشـد باید چاره ای بیندیشید. چـند وقـتـی اسـت مـورد بـی اعـتنایی قرار گرفته اید و این وضـعـیت در حـال طـولانی شـدن اسـت. چگونه می توانید اشـتـبـاه خـود را جبران نموده و اعتماد و علاقه همسـرتان را دوباره بدست آورید؟ فرمول مجذوب کردن دوباره او به سادگی الفبا می باشـد. ایـن مـراحـل آسـان را طـی نموده و هر قدم اشتباهی کـه برداشته شده را به حالت قبل برگردانید. 1- قبول کنید که اشتباه کرده اید  زمانیکه به طور شفاف مشخص گردید که مرتکب اشتباه شده اید و مـطـلقا راه گریزی از پیامدهای حاصله از خطاکاری و جرمتان وجود نداشت،شما نیز باید گناه خود را بپذیریـد. برای جبران خرابکاری و رسیدگی کردن به موقـــیعت ایـجـاد شده پیش بروید. اگـر در این مـرحله در بیان جزئیات متوسل به دروغ شوید، احتمال اینکه او احساس کند که به طـور کـامـل بـا وی صـادق نـیستـید زیاد می شود و یا ممکن است داستان شما را به صـورت متفاوتی از شخصی دیگر بشنود.  بنابراین مثلا اگر او شایعه ای را مبنی براینکه شما را درحال خوش و بش کردن صمیمی با یکی از همکارانتان دیده اند، شنید، و اگر میـدانیـد ایـن داستان تا حدی حقیقت دارد، بیـدرنـگ شـروع به انکار و حاشا نکنید. برای سرپوش گذاشتن بر خطا خیلی دیر اسـت. رو راست باشید. قبول کنید که آن قضیه ممکن است اینگونه بـنظر دیـگران رسیده باشد که شما در حال صحبتهای عاشقانه با هـمـکارتـان بـوده اید، اما احساسات بچه گانه و زود گـذر خـود را مـقصر دانـسته و بگویید: '' فقط هـمیـن یـک بـار بـود و پـشـیـمـانـم. ابـدا علاقه ای به او ندارم'' و یا چیزی مشابه این. رو راست و مستقیم باشید، اما کار غیر عاقلانه انجام ندهید. تا میـتوانید اشتباه خود را بی اهمیت جلوه دهید. هـمسر شـما شـدیدا مـی خواهد باور کند که شما قصد اذیت و آزار او را نداشته اید بنابراین تمام تلاش خود را برای پاک کردن ذهـن او بکار ببندید. حتی اگر یک عذر و بهانه به نظر شما ناکار آمد برسد، اگر بـه صورت متقاعد کننده ای آنرا بیان کنید باز وی خریدارش خواهد بود. در چنین شرای
X